- نویسنده : اقتصاد آنلاین
- ۰۵ مرداد ۱۴۰۴
- کد خبر 102152
- 3 بازدید
- بدون نظر
- پرینت

اقتصادآنلاین_نسترن فراهانی: جنگ در غزه دیگر نه از نوع نظامی که از جنس بیولوژیک است؛ نه با بمب که با نان. آنچه اکنون نوار غزه را به پرتگاه سقوط کشانده، نه تنها محاصره اسرائیل، بلکه استراتژی عامدانه گرسنگیدادن به جمعیتیست که دیگر نه زیر آوار، که از سوءتغذیه میمیرند. طبق گزارش جدید سازمان ملل، بیش از ۹۹ درصد جمعیت دو میلیون و ۲۰۰ هزار نفری غزه با ناامنی غذایی شدید مواجهاند؛ رقمی که مشابه آن حتی در سومالیِ دوران قحطی نیز ثبت نشده بود.
نهاد امنیت غذایی WFP اعلام کرده است که غزه وارد «فاز ۵ قحطی» شده؛ یعنی مرحلهای که قحطی نه محتمل بلکه آغاز شده است. هر روز، دستکم ۵۰ کودک زیر پنج سال بهدلیل گرسنگی و بیماریهای ناشی از سوءتغذیه شدید جان میدهند. در حالی که استاندارد نیاز اولیه روزانه غزه حدود ۵۰۰ کامیون مواد غذایی و داروییست، اسرائیل در اغلب روزها به کمتر از ۷۰ کامیون اجازه ورود میدهد و در برخی روزها، تنها یک کامیون وارد میشود. ورود این کامیونها نیز مشروط به بازرسیهای چندمرحلهای، ردگیری دیجیتال بار، و تأیید نهایی ارتش اسرائیل است.
نان، ابزار جدید جنگ
در سکوت نسبی رسانههای جهانی، اسرائیل عملاً از گرسنگی بهعنوان ابزار فشار و اهرم چانهزنی سیاسی استفاده میکند. این رویکرد بهویژه از مارس ۲۰۲۵ و پس از فروپاشی روند مذاکرات آتشبس تشدید شده است. منابع امنیتی مصری گزارش دادهاند که ارتش اسرائیل از ورود محمولههایی که به «نهادهای دولتی غیردولتی» غزه، نظیر بیمارستانهای تحت مدیریت هلال احمر فلسطین، برسد، جلوگیری میکند.
نتیجه این سیاست، ایجاد بازار سیاه غذاست؛ آرد، حبوبات و شیر خشک با قیمتهایی تا ۴۰ برابر قیمت واقعی معامله میشوند و حتی آب آشامیدنی، کالایی کمیاب در کمپها شده است. بر اساس برآوردهای بینالمللی، نزدیک به ۹۰٪ از زیرساختهای کشاورزی، دامداری و آبرسانی غزه نابود شده و بازسازی آن بدون کمک خارجی تا سالها ممکن نیست.
بازگشت محتاطانه فرانسه به بازی فلسطین
همزمان با تشدید بحران، بازیگران غربی بار دیگر تلاش کردهاند ابتکارهایی برای بازگرداندن فلسطین به مدار دیپلماسی ارائه دهند. امانوئل مکرون در اجلاس رم (ژوئن ۲۰۲۵) صراحتاً گفت: «تنها راه حل پایدار، پایان اشغال و تشکیل دو دولت مستقل است؛ بدون آن، نه صلح ممکن است، نه بازسازی.» طرح پیشنهادی فرانسه شامل توقف فوری خصومتها، ایجاد یک نهاد بینالمللی برای توزیع کمک، و آغاز گفتوگو برای تشکیل کشور فلسطینی با پایتختی در قدس شرقی تا پیش از سال ۲۰۲۷ است.
آمریکا نیز در سطحی متفاوت، از طریق مصر و اردن، طرح سهمرحلهای خود را به جریان انداخته است. اول آتشبس پایدار، دوم بازسازی تدریجی زیرساختها با نظارت سازمان ملل و سوم گفتوگو برای سازوکار دولت فلسطینی تحت نظارت چهارجانبه (آمریکا، اروپا، اتحادیه عرب و سازمان ملل).
اما در سوی مقابل، کابینه راستگرای افراطی اسرائیل عملاً تمامی این ابتکارها را رد کرده است. وزیر دارایی اسرائیل، بزالل اسموتریچ، در اظهارنظری رسمی گفت: «هدف ما پاکسازی غزه از تروریسم و حاکمیت یهود بر کل ارض اسرائیل است.» چنین ادبیاتی عملاً هرگونه چشمانداز تشکیل دولت فلسطین را از منظر سیاسی اسرائیل منتفی میکند؛ مگر اینکه توازن بینالمللی تغییر کند.
جایگاه ایران؛ از مقاومت به سیاست
ایران، بهعنوان یکی از حامیان سنتی آرمان فلسطین، تا امروز نقش خود را بیشتر در قالب پشتیبانی مقاومت، محکومسازی حملات اسرائیل، و ارسال کمکهای بشردوستانه محدود ایفا کرده است. اما واقعیت آن است که میدان دیپلماسیِ فلسطین دیگر صرفاً با محوریت تقابل نظامی تعریف نمیشود. امروز، قطر با ایجاد مرکز هماهنگی کمکها در دوحه، نقش لجستیکی مهمی یافته و ترکیه نیز پیشنهاد میانجیگری برای سازوکار دولت انتقالی فلسطین را داده است. حتی عربستان که تا همین سال گذشته پرونده فلسطین را مسکوت گذاشته بود، حالا با یک هیأت رسمی به سازمان ملل پیشنهاد داده که مدیریت گذار در غزه، «عربی-بینالمللی» باشد.
در این میدان، اگر ایران همچنان خود را بازیگر مسئله فلسطین میداند، باید از موضع صرفاً مقاومت، به سیاستگذاری وارد شود. حضور ایران در طراحی آینده ساختار سیاسی، حقوقی و اجرایی دولت فلسطین، از نظر راهبردی بسیار مهمتر از حمایت نظامی مقطعی است.
راه نجات غزه، ساختن دولت است
بقای مردم غزه امروز نه در آزادسازی نظامی، که در ایجاد نهادهای پایدار سیاسی و مدنی است. جامعه جهانی بهتدریج از گفتمان تقابل، به سمت گفتمان ساخت و دولتسازی حرکت میکند. طرح دو دولتی که برای سالها شعاری فراموششده بود، اکنون بار دیگر روی میز آمده؛ چون بهروشنی مشخص است که بدون ساختار سیاسی منسجم، غزه حتی در صورت پایان جنگ، به سرزمینی غیرقابلزیست تبدیل خواهد شد.
ایران اگر میخواهد در آینده فلسطین اثرگذار باشد، باید وارد بازی آینده شود؛ بازیای که در آن، نهادسازی، بازسازی اقتصادی، حمایت دیپلماتیک و ساختار قانونی، نقشهای تعیینکنندهای هستند. این فرصت هنوز باقیست، اما نه برای همیشه.
ایران در نظم جدید فلسطین
جمهوری اسلامی ایران طی چهار دهه گذشته، از مدافعان دائمی مسئله فلسطین در سیاست خارجی خود بوده، اما معادلات منطقهای امروز، دیگر در همان مختصات گذشته تعریف نمیشوند. تحولات غزه، بهویژه پس از جنگ گسترده و بحران انسانی اخیر، مسیر پرونده فلسطین را از محور امنیتی به میدان «سیاستگذاری و دولتسازی» منتقل کرده است. اگر تا دیروز محور اصلی، تقابل با اشغال بود، امروز مسئله اصلی، ساختن ساختار مستقل حکمرانی برای فلسطینیهاست.
در این میدان جدید، بازیگرانی، چون قطر، مصر، ترکیه و حتی عربستان، بهجای تمرکز صرف بر مواضع سیاسی، وارد فاز عملیاتی شدهاند، از ابتکارهای دیپلماتیک برای آتشبس گرفته تا مشارکت در طراحی سازوکارهای بازسازی، انتقال کمکهای مالی، و رایزنی برای شکلدهی به ساختار دولت فلسطینی در آینده. اما جای ایران در این روندهای فنی و دیپلماتیک کجاست؟
واقعیت آن است که جایگاه سنتی ایران در حمایت سیاسی از فلسطینیها، اگر به رویکردی واقعبینانه و نهادمحور ارتقا نیابد، در نظم جدید منطقهای کارکرد خود را از دست خواهد داد. در شرایطی که اتحادیه اروپا از تشکیل دولت فلسطینی بر مبنای مرزهای ۱۹۶۷ دفاع میکند و آمریکا در قاهره نقشهراه تشکیل دولت انتقالی تا سال ۲۰۲۷ را دنبال میکند، ایران نمیتواند صرفاً با تأکیدهای کلی بر حق ملت فلسطین، نقش تاریخی خود را حفظ کند.
پذیرش راهحل دو دولتی، با حفظ اصول و در چارچوب منافع ملی ایران، نهتنها عقبنشینی نیست، بلکه گامی در جهت اثرگذاری در شکلدهی آینده نظم منطقهای است. در حال حاضر، هیچ راهحل دیگری در سطح بینالمللی مورد اجماع قرار نگرفته و همه پیشنهادها، صریح یا ضمنی، بر تشکیل دو دولت مستقل فلسطین و اسرائیل تأکید دارند.
ایران، اگر در این مرحله از بازی غایب بماند، نهتنها فرصت تأثیرگذاری دیپلماتیک و اقتصادی را از دست میدهد، بلکه موقعیت خود را در تعاملات آتی با اروپا، کشورهای عربی و سازمانهای بینالمللی نیز تضعیف خواهد کرد. در مقابل، مشارکت ایران در فرآیند بازسازی غزه، از طریق سازوکارهای شفاف انسانی و همکاری با نهادهای منطقهای و بینالمللی، میتواند چهرهای نو از سیاست منطقهای ایران به نمایش بگذارد.
همچنین ایران میتواند با ارائه ابتکارهایی نظیر «طرح اقدام برای بازسازی پایدار غزه»، یا «چارچوب کشورهای اسلامی برای دولت فلسطین»، نقش خود را در میز سیاستگذاری حفظ کند. چنین ابتکارهایی، از سویی با اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی مبنی بر حمایت از مستضعفان همخوانی دارد، و از سوی دیگر، با فضای جدید جهانی و ضرورت تعامل سازنده سازگار است.
مسئله فلسطین، دیگر صرفاً مسئله مقاومت نیست؛ مسئله ساختن است؛ و ایران اگر میخواهد همچنان در حافظه مردم فلسطین و معادلات قدرت منطقهای باقی بماند، باید از حاشیه انتقاد، به متن تصمیمسازی وارد شود. این مسیر، نه عبور از آرمانها، بلکه انتخاب راههای مؤثرتر برای رسیدن به آنهاست.
https://poolvaeghtesad.com/?p=102152