- نویسنده : کارشناس روابط عمومی دیجیتال
- ۰۱ شهریور ۱۴۰۴
- کد خبر 111682
- 7 بازدید
- 2 نظر
- پرینت

بیایید صریح باشیم. طرح توجیهی ، اعترافنامه شما روی کاغذ است. در صفحات آن، شما صادقانه به خودتان و به هر کسی که قرار است روی شما سرمایهگذاری کند، اقرار میکنید که چقدر بازار را میشناسید، چقدر به پیچیدگیهای فنی و اجرایی کارتان مسلط هستید و چقدر واقعبینانه به دخل و خرج و جریان نقدینگی کسب و کارتان نگاه میکنید. این سند، یک تمرین پیش از اجراست؛ یک شبیهسازی دقیق و کم هزینه از واقعیتی که قرار است تمام دارایی و انرژی خود را وقف آن کنید. اگر این شبیهسازی را سرسری بگیرید یا بدتر از آن، آن را به دست یک “گزارش نویس” صرف بسپارید، در دنیای واقعی، جایی که دیگر فرصت جبران نیست، غافلگیر خواهید شد.
طرح توجیهی فراتر از یک تکه کاغذ برای گرفتن وام
به همین دلیل است که انتخاب کسی که این شبیهسازی را برایتان رهبری میکند، یک تصمیم حیاتی و استراتژیک است. شما به یک نویسنده که صرفاً اطلاعات شما را کپی کند نیاز ندارید؛ شما به یک شریک فکری، یک تحلیلگر بیرحم که فرضیههای شما را به چالش بکشد و یک راهنمای باتجربه که قبلاً این مسیر را رفته باشد، نیاز دارید. انتخاب اشتباه در این مرحله، مانند این است که قبل از شروع یک سفر جادهای طولانی، نقشه را به دست کسی بدهید که خواندن آن را بلد نیست. مقصد هرچقدر هم که جذاب باشد، مسیر به بیراهه خواهد رفت. پس بیایید با هم ببینیم چگونه میتوانیم این راهنمای کاربلد را پیدا کرده و از افتادن در دام مشاوران بیصلاحیت پرهیز کنیم.
چه کسانی پشت این تحلیلها ایستادهاند؟ ارکستر تکنوازی نمیخواهد!
وقتی با یک شرکت مشاور تماس میگیرید، اولین سؤال نباید قیمت باشد. اولین سؤال باید این باشد: «این ارکستر از چه نوازندگانی تشکیل شده است؟» یک طرح توجیهی خوب، هرگز محصول کار یک نفر نیست. محصول یک گفتگوی تخصصی، یک جدال علمی و در نهایت یک همافزایی قدرتمند بین چند متخصص است.
یک تیم مشاورهای کارآمد، حداقل سه نوازنده اصلی دارد:
۱. تحلیلگر بازار (ویولنزن اول): این فرد، چشم شما در بازار است. او فقط به آمار کلی جمعیت و رشد اقتصادی نگاه نمیکند. او به دل بازار میزند؛ رقبا را زیر نظر میگیرد، با مشتریان بالقوه صحبت میکند، روندهای پنهان را کشف میکند و به شما میگوید که در این اقیانوس، کوسهها کجا شنا میکنند و ماهیها کجا جمع میشوند. او به این سؤال پاسخ میدهد: «آیا کسی حاضر است برای این محصول یا خدمت پول پرداخت کند؟»
۲. متخصص فنی (نوازنده سازهای کوبهای): این مهندس، وجدان بیدار پروژه شماست. او رویاهای شما را به زبان واقعیت ترجمه میکند. او میداند که کدام تکنولوژی کارآمدتر و کدامیک پرهزینهتر است. او ظرفیت تولید، هزینههای استهلاک و تنگناهای عملیاتی را محاسبه میکند. وقتی تحلیلگر بازار از فروش میلیونی حرف میزند، این متخصص فنی است که میپرسد: «آیا خط تولید ما توانایی تولید این حجم را با کیفیت مطلوب دارد؟»
۳. تحلیلگر مالی (رهبر ارکستر): این فرد، کسی است که زبان تمام نوازندگان را به یک زبان مشترک و قابل فهم، یعنی زبان «اعداد و ارقام»، ترجمه میکند. او هزینههایی که مهندس برآورد کرده و درآمدهایی که تحلیلگر بازار پیشبینی کرده را در مدلهای مالی قرار میدهد. او به شما میگوید که نقطه سر به سر کجاست، نرخ بازده سرمایهگذاری چقدر است و چه زمانی قرار است طعم سود را بچشید. او کسی است که در نهایت به شما نشان میدهد آیا این سمفونی زیبا، از نظر اقتصادی نیز گوشنواز است یا خیر.
اگر مشاوری به شما معرفی شد که یک تیم چند تخصصی و هماهنگ ندارد، بدانید که شما با یک ارکستر تکنفره روبرو هستید که شاید صدای بلندی داشته باشد، اما هرگز عمق و هماهنگی یک ارکستر کامل را نخواهد داشت.
عمق تجربه: جای زخمها ارزشمندتر از مدالها هستند
بعد از شناخت تیم، نوبت به تجربه میرسد. از آنها بخواهید داستان پروژههای قبلیشان را برایتان تعریف کنند. یک مشاور خوب فقط لیست موفقیتهایش را به رخ نمیکشد، بلکه از چالشها، بنبستها و درسهایی که در پروژههای شکستخورده آموخته نیز با شما صادقانه صحبت میکند. این ” جای زخمها ” بسیار ارزشمندتر از یک رزومه بینقص است، چون نشان میدهد آنها با واقعیتهای تلخ و شیرین بازار آشنا هستند و میدانند که تئوریهای کتابهای درسی همیشه در عمل جواب نمیدهند. بپرسید آیا تجربه کار در شرایط رکود اقتصادی را داشتهاند؟ آیا با پروژههایی در مقیاس شما کار کردهاند؟ تجربه کار با یک استارتاپ نوپا، با تجربه مشاوره به یک کارخانه بزرگ، زمین تا آسمان متفاوت است.
آمار و ارقام از کجا میآیند؟ از آسمان یا از میدان؟
اسکلت اصلی یک طرح توجیهی، دادهها و آمار آن است. یک مشاور غیرحرفهای، این اسکلت را با مصالح بیکیفیت میسازد: کپی کردن جداول از منابع اینترنتی نامعتبر، استفاده از آمارهای قدیمی و تکیه بر ” قواعد سرانگشتی ” و حدس و گمان. نتیجه، ساختمانی است که با اولین باد فرو میریزد.
در مقابل، یک مشاور حرفهای برای ساختن این اسکلت، وسواس یک مهندس سازه را دارد. او میداند که اعتبار تحلیلهایش، به اعتبار دادههای ورودی بستگی دارد. او به سراغ منابع دست اول میرود: آمار رسمی بانک مرکزی، گزارشهای مرکز آمار، دادههای واردات و صادرات گمرک و گزارشهای تخصصی اتاقهای بازرگانی. اما مهمتر از آن، او به دادههای کتابخانهای اکتفا نمیکند. او برای درک نبض بازار، “کفش آهنی” به پا میکند. با تأمینکنندگان مواد اولیه تماس میگیرد و قیمتهای روز را استعلام میکند. با چند مشتری بالقوه مصاحبههای عمیق انجام میدهد تا نیاز واقعی آنها را درک کند. شاید حتی یک پیمایش کوچک بازار طراحی و اجرا کند.
هنگام بررسی پیشنهاد یک مشاور، از او درباره متدولوژی گردآوری اطلاعات سؤال کنید. اگر پاسخها کلی و مبهم بود (” ما از اینترنت و تجربه خودمان استفاده میکنیم “)، این یک زنگ خطر جدی است. شفافیت در مورد منابع داده، نشانه حرفهایگری است.
در نظر هم داشته باشید که هر نوع از طرح توجیهی مثل طرح توجیهی گردشگری ، طرح توجیهی فولاد و … هر کدام به سبک وسیاق خودش اطلاعات مالی و بازار آنرا جمع آوری کرد.
فراتر از تحویل یک گزارش: تعهد به همراهی در میدان نبرد
کار مشاور با تحویل یک نسخه چاپشده و فنرشده از طرح به پایان نمیرسد. این تازه آغاز راه است. شما قرار است این سند را به میدان نبرد ببرید: جلسه با هیئت مدیره، ارائه به سرمایهگذاران خطرپذیر، یا از همه سختتر، جلسه با کمیته اعتباری یک بانک. در این جلسات، شما با سؤالات فنی و دقیقی مواجه خواهید شد که به عمق فرضیات طرح شما نفوذ میکنند: «چرا نرخ رشد بازار را ۵٪ در نظر گرفتهاید در حالی که میانگین صنعت ۳٪ است؟»، «هزینه سربار تولید شما بر چه اساسی محاسبه شده؟»
یک مشاور متعهد، شما را در این میدان نبرد تنها نمیگذارد. او در کنارتان مینشیند و با تسلط کامل از اعداد، ارقام و تحلیلهای گزارش خود دفاع میکند. این حضور، نشان میدهد که او به کار خود ایمان دارد و خود را در سرنوشت پروژه شما شریک میداند. در قرارداد خود حتماً بندی را به پشتیبانی و همراهی مشاور در جلسات دفاع اختصاص دهید. مشاوری که از این کار طفره میرود، احتمالاً به کیفیت تحلیلهای خود اطمینان کامل ندارد و نمیخواهد در بوته آزمایش قرار بگیرد.
انتظارات ما از هم: یک گفتگوی صادقانه برای جلوگیری از سوءتفاهم
بسیار مهم است که از ابتدا بدانید از مشاور خود چه میخواهید و مهمتر از آن، چه چیزهایی را نباید از او انتظار داشته باشید. از او تحلیل بیرحمانه، ارزیابی ریسک بدون تعارف و یک نقشه مالی شفاف بخواهید. اما هرگز از او نخواهید که واقعیت را به نفع شما تزیین کند. رسالت اصلی مشاور، کشف حقیقت است، حتی اگر آن حقیقت، اقتصادی نبودن پروژه شما در شرایط فعلی باشد. یک مشاور اخلاقمدار، هرگز برای مثبت نشان دادن نتایج، آمار را دستکاری نمیکند. به یاد داشته باشید، مشاوری که حاضر است برای شما دروغ بگوید، روزی علیه شما نیز از همین ابزار استفاده خواهد کرد.
همچنین، به خاطر داشته باشید که مشاور، تصمیمگیرنده نهایی نیست و نمیتواند موفقیت شما را تضمین کند. بازار پر از متغیرهای غیرقابل پیشبینی است. وظیفه او این است که شما را به تمام این متغیرها آگاه کند تا شما با چشمانی باز تصمیم بگیرید. او نقشه گنج را به شما میدهد، اما این شما هستید که باید سفر را آغاز کنید و با چالشهای آن روبرو شوید.
کلام آخر: این یک هزینه نیست، بیمهنامه کسب وکار شماست
نگاه کردن به حقالزحمه مشاور به عنوان یک هزینه اضافی، یک دیدگاه کوتاهمدت و بسیار پرخطر است. این مبلغ، در واقع حق بیمهای است که برای ایده و سرمایه خود پرداخت میکنید. یک طرح توجیهی دقیق و حرفهای میتواند شما را از هدررفت صدها برابر این مبلغ در آینده نجات دهد و از تصمیمات اشتباهی که ممکن است به ورشکستگی ختم شود، باز دارد.
پیشنهاد بهین صنعت یاب به شما این است که در جستجوی مشاور، به دنبال ارزانترین گزینه نباشید؛ به دنبال ارزشمندترین گزینه باشید. شرکتی را انتخاب کنید که تخصصش را باور دارید، به صداقتش اعتماد دارید و آن را به عنوان یک شریک دلسوز و یک منتقد منصف در کنار خود میبینید. ایده شما مانند یک بذر ارزشمند است؛ یک مشاور خوب، همان باغبان متخصصی است که با تحلیل دقیق خاک، آب و هوا، به شما کمک میکند تا این بذر را در بهترین زمین و در بهترین زمان ممکن بکارید تا به درختی تنومند و پرثمر تبدیل شود.
https://poolvaeghtesad.com/?p=111682
- نظرات ارسال شده شما، پس از بررسی توسط سردبیر پول و اقتصاد منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی توهین، افترا و یا خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشد منتشر نخواهد شد.
- لازم به یادآوری است که آی پی شخص نظر دهنده ثبت می شود و کلیه مسئولیت های حقوقی نظرات بر عهده شخص نظر بوده و قابل پیگیری قضایی می باشد که در صورت هر گونه شکایت مسئولیت بر عهده شخص نظر دهنده خواهد بود.
به نظر شما برای استارتاپهای کوچیک هم لازمه تیم مشاوره چند تخصصی باشه؟ یا همون یک مشاور عمومی میتونه کافی باشه؟ چون هزینهها هم برام مهمه.
تجربه نشون داده حتی استارتاپهای کوچک هم از تیم چندتخصصی بیشتر سود میبرن. دلیلش اینه که طرح توجیهی فقط یک جدول مالی نیست؛ ترکیب دانش بازار، فنی و مالی کنار هم معنی پیدا میکنه. یک مشاور عمومی شاید تصویر کلی بده، اما وقتی پای جزئیات بازار، ظرفیت تولید یا مدل مالی دقیق وسط بیاد، خلأها خودشون رو نشون میدن. البته لازم نیست هزینه خیلی زیادی بکنید؛ بعضی شرکتها مثل بهین صنعت یاب خدمات مرحلهای و متناسب با مقیاس پروژه ارائه میکنن، تا هم دقت کار حفظ بشه و هم فشار مالی کمتر بشه.